چیزی جادویی در صدای ترک خوردن کبابپز و بوی خوش دودی وجود دارد که همکاران را به رفقا تبدیل میکند.
هفته گذشته، میزهایمان را با انبرکهای کبابپز در یک گردش کبابپزی تمام تیمی عوض کردیم - و چه جشنی بود! این صحنه را تصور کنید: مهندسان در حال برگرداندن همبرگرها، طراحان در حال پاشیدن ادویههای مخفی، و مدیر عامل ما در حال نشان دادن مهارتهای شگفتانگیز در استفاده از سیخ. خنده در حالی که داستانهای آبدار (و سوسیسها) در کنار هم تفت میخوردند، طنینانداز شد.
اما اینجاست که ماده اصلی واقعی وجود دارد: این گردشها، خوراکیهای کمیاب نیستند. هر پنجشنبه، «ساعت هجوم قند» ما، دفتر را با چای حبابدار محلی و مرغ سوخاری ترد به بهشت شیرینی تبدیل میکند. و وقتی فصل میوهچینی فرا میرسد، ما را در مزارع توتفرنگی خواهید یافت که تا زانو در آن فرو رفتهایم، سبدها و فیدهای اینستاگرام را پر میکنیم.
چرا زحمت بکشیم؟ ساده است: تیمهای شاد، ایدههای درخشان میسازند. چه در حال کباب کردن باشیم، چه در حال تمیز کردن، یا عرق ریختن در زومبا، این لحظات ما را به هم پیوند میدهند!